در شستن توت فرنگی وسواس خاصی پیدا کردم، اول همه توت فرنگی ها را توی کاسه خالی میکنم ، کمی نمک و جوش شیرین و خیلی کم سرکه، حسابی که خیس خورد چندباره آبکشی میکنم میزازم توی کاسه، کلا روی چیزهای خاصی وسواس دارم مثل چک کردن هر روزه محتوای رفیقی دیر آشنا...
دراز کشیدم روی کاناپه ، کاسه توت فرنگی ها را روی پایم گذاشتم ... یکباره!! رفیقا ! بابا! وه و به عجب متنی ... چه کردی... دوباره نه سه باره خواندمش،
میبینی! چیزی که قلبت را فشار میدهد ؟ ها؟ گتسپی بزرگ! میبینی چطور میتواند از تو یک شاهکار خلق کند؟ میبینی نهایت غم را؟ خوی تنهایی از کجا می آید؟
آفرین!
و آی سیگار بعد از شراب...
عطر و موسیقی این کرم چاله های بی رحم، ماشین های زمان خاطرات ...
بهشت گمشده...برچسب : نویسنده : 7beheshtegomshode9 بازدید : 19