دو تا کتاب این هفته و جفتشونم خوب بودنطاعون (آلبر کامو)" مسئلهی خواربار بسیار حساس شد. توجه مردم به گرفتاریهای آنیتر و ضروریتر معطوف گشت. مردم مجبور بودند اگر بخواهند غذا بخورند، وقتشان را صرف ایستادن در صفها و دوندگیها و اجرای مقررات گوناگون بکنند و دیگر وقت این را نداشتند که فکر کنند دیگران در اطرافشان چگونه میمیرند و خودشان روزی چگونه خواهند مرد." خوشه های خشم (جان اشتاین بک)"آدم هرجا باشه عادت میکنه و دیگه براش سخته از اونجا بره. نحوه فکر کردن هم بعد از مدتی عادت میشه و دیگه عوض کردنش سخته. من دیگه کشیش نیسم اما همهاش بیآنکه خودم بفهمم دعا میخونم."خوشه های خشم و تو نوجونی خونده بودم ولی چیزی که الان میفهمم و اون موقع متوجه نمی شدم . بخوانید, ...ادامه مطلب